2022-11-09 11:53 AM
ابن هرمه به نزد
منصور خلیفه عباسی آمد،
منصور وی را عزیز داشت و تکریم کرد
و گفت : چیزی از من بخواه ،
ابن هرمه گفت :
به کارگزارت در مدینه بنویس که
هر گاه مرا مست گرفتند، مرا حد نزنند.
منصور گفت : "ابطال حدود" را
راهی نیست،
چیز دیگری بخواه و اصرار کرد.
اما ابن هرمه بیشتر اصرار کرد ،
سرانجام منصور گفت :
به کارگزار مدینه بنویسند؛
هر گاه "ابن هرمه" را مست نزد تو آورند،
وی را هشتاد تازیانه زن،
و آورندهاش را صد تازیانه ...!!!
از آن پس ابن هرمه مست در
کوچه ها میرفت و کسی معترضش
نمی شد ........
برخورد با افشا کنندگان مفاسد
منصور خلیفه عباسی آمد،
منصور وی را عزیز داشت و تکریم کرد
و گفت : چیزی از من بخواه ،
ابن هرمه گفت :
به کارگزارت در مدینه بنویس که
هر گاه مرا مست گرفتند، مرا حد نزنند.
منصور گفت : "ابطال حدود" را
راهی نیست،
چیز دیگری بخواه و اصرار کرد.
اما ابن هرمه بیشتر اصرار کرد ،
سرانجام منصور گفت :
به کارگزار مدینه بنویسند؛
هر گاه "ابن هرمه" را مست نزد تو آورند،
وی را هشتاد تازیانه زن،
و آورندهاش را صد تازیانه ...!!!
از آن پس ابن هرمه مست در
کوچه ها میرفت و کسی معترضش
نمی شد ........
برخورد با افشا کنندگان مفاسد