2022-11-09 11:41 AM
بيا برويم به صد و پنجاه سال قبل ،
به خانههاي حوض دار ، به اتاقهاي توو در توو،
من پاييز كه شد انار دانه كنم برايت با گلاب و شكر،
شبها درز پنجرهها را با ملافه بگيري كه سرما توي تنمان نرود،
بنشينيم دور كرسي، از حجره بگويي برايم و كسب و كارت.
لبخند بزنم و سيب پوست کنم بعد از شامت بخوري كه خستگي دركني ،
دراز كشيده باشي لا به لاي حرفهايت سكوت بشود،
دنبال چشمهايت بدود نگاهم بفهمم كه خوابي و لحاف را روي تنت صاف و صوف كنم،
بيا برويم به صد وپنجاه سال قبل ، به همان جايي كه تا زمان پير شدنمان ، يادم نيايد كِي گفتي دوستم داري ،
يادم نيايد كِي كادوهاي يك دفعه اي گرفته باشي برايم ،
ولي خوب بخاطر بياورم لا به لاي ملافه هايي كه لاي درزهاي پنجره ميگذاشتي چقدر 'دوستت دارم' بوده ،
بيا برويم به صدوپنجاه سال قبل به واقعيت ، به پاي هم ديگر پير شدن به ماندن ، به با لباس سفيد رفتن با كفن سفيد برگشتن ،
بيا فاصله بگيريم از امروزي بودن ها از ماهگرد گرفتن ها و سالگرد گرفتن ها ،
از كادو هاي يك دفعه اي از دوستت دارم هاي تلگرامي ،
از امروز بودن ها و فردا رفتن ها ،
بيا فاصله بگيريم از اين همه مجازي بودن ، بيا برايت انار دان كنم با گلاب و شكر ،
بيا لاي درزهاي پنجره ها را با ملافه بگير كه سرما توي تنمان نرود ،
بيا اصلا حرفي نزن نگو دوستم داري اما واقعي باش ،
اين دنياي امروز دارد حال همه را بهم ميزند.
به خانههاي حوض دار ، به اتاقهاي توو در توو،
من پاييز كه شد انار دانه كنم برايت با گلاب و شكر،
شبها درز پنجرهها را با ملافه بگيري كه سرما توي تنمان نرود،
بنشينيم دور كرسي، از حجره بگويي برايم و كسب و كارت.
لبخند بزنم و سيب پوست کنم بعد از شامت بخوري كه خستگي دركني ،
دراز كشيده باشي لا به لاي حرفهايت سكوت بشود،
دنبال چشمهايت بدود نگاهم بفهمم كه خوابي و لحاف را روي تنت صاف و صوف كنم،
بيا برويم به صد وپنجاه سال قبل ، به همان جايي كه تا زمان پير شدنمان ، يادم نيايد كِي گفتي دوستم داري ،
يادم نيايد كِي كادوهاي يك دفعه اي گرفته باشي برايم ،
ولي خوب بخاطر بياورم لا به لاي ملافه هايي كه لاي درزهاي پنجره ميگذاشتي چقدر 'دوستت دارم' بوده ،
بيا برويم به صدوپنجاه سال قبل به واقعيت ، به پاي هم ديگر پير شدن به ماندن ، به با لباس سفيد رفتن با كفن سفيد برگشتن ،
بيا فاصله بگيريم از امروزي بودن ها از ماهگرد گرفتن ها و سالگرد گرفتن ها ،
از كادو هاي يك دفعه اي از دوستت دارم هاي تلگرامي ،
از امروز بودن ها و فردا رفتن ها ،
بيا فاصله بگيريم از اين همه مجازي بودن ، بيا برايت انار دان كنم با گلاب و شكر ،
بيا لاي درزهاي پنجره ها را با ملافه بگير كه سرما توي تنمان نرود ،
بيا اصلا حرفي نزن نگو دوستم داري اما واقعي باش ،
اين دنياي امروز دارد حال همه را بهم ميزند.