مومن
مومن از ریشه أمن: اصل در اين ماده امنيت و آرامش و بر طرف شدن ترس و وحشت و اضطراب است.
مي گويند اَمِنَ/يَأمَنُ اَمناً اطميان يافت و ترس او از ميان رفت:
هَل آمَنُكُم عَلَيهِ اِلّا كَما اَمِنتُكُم عَلی اَخيهِ مِن قَبل
آمِن به معناي مطمئن است.
وَ اِذ قالَ اِبراهيمُ رَبِّ اجعَل هَذَا البَلَدَ آمِناً
شهري كه در آن هيچ ترس و وحشتي نباشد.
ادخُلوها بِسَلامٍ آمِنينَ
أمانت مصدر است و بر عين خارجي كه أمن به آن تعلق ميگيرد، اطلاق ميشود. مانند وديعه كه مورد أمن است و بر آن امنيت وجود دارد.
إئتمان به معناي امين قراردادن كسي است.
فاِن اَمِنَ بَعضُكُم بَعضاً فَليُؤَدِّ الَّذي اؤتُمِنَ اَمانَتَهُ
الايمان به معناي قرار دادن خود يا ديگري در امنيت و آرامش است.
آنان را در امن و امان قرار داد.
وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ اِلَيكُمُ الايمانَ وَ زَيَّنَهُ في قُلوبِكُم وَ كَرَّهَ اِلَيكُمُ الكُفرَ وَ الفُسوقَ وَ العِصيانَ
الايمانُ بِهِ: به معناي حصول آرامش و اطمينان به وسيله آن است.
آمنَ بالله يعني به واسطه خداي متعال براي او سكون و اطمينان حاصل شد پس او مومن يعني مطمئن است و در اين مورد متعلِّق ايمان با حرف باء ميآيد.
يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا آمِنوا بِاللَّهِ وَ رَسولِهِ وَ الكِتابِ الَّذي نَزَّلَ عَلی رَسولِهِ
اَمَنَة مصدري مانند غَلَبَة (از جهت وزن و معنا) ميباشد و به خاطر فزوني ساختارش نسبت به كلمه أمن بر مبالغه در معناي أمن دلالت ميكند.
ثُمَّ اَنزَلَ عَلَيكُم مِن بَعدِ الغَمِ اَمَنَةً نُعاساً
آمينُ از عِبري گرفته شده است و بعيد نيست كه از آمِن به صيغه امر از باب اِفعال گرفته شده باشد
و معنايش محقق كن و در امنيت قرار ده، مي باشد.
وَ لاَ آمِّينَ البَيتَ الحَرامَ يَبتَغونَ فَضلاً مِن رَبِّهِم وَ رِضواناً
مومن از ریشه أمن: اصل در اين ماده امنيت و آرامش و بر طرف شدن ترس و وحشت و اضطراب است.
مي گويند اَمِنَ/يَأمَنُ اَمناً اطميان يافت و ترس او از ميان رفت:
هَل آمَنُكُم عَلَيهِ اِلّا كَما اَمِنتُكُم عَلی اَخيهِ مِن قَبل
آمِن به معناي مطمئن است.
وَ اِذ قالَ اِبراهيمُ رَبِّ اجعَل هَذَا البَلَدَ آمِناً
شهري كه در آن هيچ ترس و وحشتي نباشد.
ادخُلوها بِسَلامٍ آمِنينَ
أمانت مصدر است و بر عين خارجي كه أمن به آن تعلق ميگيرد، اطلاق ميشود. مانند وديعه كه مورد أمن است و بر آن امنيت وجود دارد.
إئتمان به معناي امين قراردادن كسي است.
فاِن اَمِنَ بَعضُكُم بَعضاً فَليُؤَدِّ الَّذي اؤتُمِنَ اَمانَتَهُ
الايمان به معناي قرار دادن خود يا ديگري در امنيت و آرامش است.
آنان را در امن و امان قرار داد.
وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ اِلَيكُمُ الايمانَ وَ زَيَّنَهُ في قُلوبِكُم وَ كَرَّهَ اِلَيكُمُ الكُفرَ وَ الفُسوقَ وَ العِصيانَ
الايمانُ بِهِ: به معناي حصول آرامش و اطمينان به وسيله آن است.
آمنَ بالله يعني به واسطه خداي متعال براي او سكون و اطمينان حاصل شد پس او مومن يعني مطمئن است و در اين مورد متعلِّق ايمان با حرف باء ميآيد.
يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا آمِنوا بِاللَّهِ وَ رَسولِهِ وَ الكِتابِ الَّذي نَزَّلَ عَلی رَسولِهِ
اَمَنَة مصدري مانند غَلَبَة (از جهت وزن و معنا) ميباشد و به خاطر فزوني ساختارش نسبت به كلمه أمن بر مبالغه در معناي أمن دلالت ميكند.
ثُمَّ اَنزَلَ عَلَيكُم مِن بَعدِ الغَمِ اَمَنَةً نُعاساً
آمينُ از عِبري گرفته شده است و بعيد نيست كه از آمِن به صيغه امر از باب اِفعال گرفته شده باشد
و معنايش محقق كن و در امنيت قرار ده، مي باشد.
وَ لاَ آمِّينَ البَيتَ الحَرامَ يَبتَغونَ فَضلاً مِن رَبِّهِم وَ رِضواناً