2022-07-07 11:31 AM
طبقات دانايان
از كلمات سهروردي كه ذكر شد معلوم ميشود كه حكمت اشراقي بر استدلال و كشف و شهود هر دو تكيه دارد، كه يكي از پرورش نيروهاي عقلي حاصل ميشود و ديگري از صفات نفس.
سهروردي، بنابرآنكه يكي از اين دو ملكه يا هردوتاي آنها رشد كرده باشد، كساني را كه در جستجوي معرفت هستند به چهار طبقه تقسيم ميكند:
1.آنان كه تازه نسبت به معرفت احساس عطش كرده و به راه جستجوي آن گام نهادهاند.
2.آنان كه به معرفت صوري واصل شده و در فلسفه استدلالي به كمال رسيدهاند، ولي از عرفان بيگانهاند. سهروردي، فارابي و ابنسينا را از اين دسته ميشمارد.
3.آنان كه اصلاً به صورتهاي استدلالي معرفت بيتوجهي نداشته، بلكه مانند حلاج و بسطامي و تستري به تصفيه نفس پرداختهاند، و به كشف و شهود و روشني دروني رسيدهاند.
4.آنان كه هم در فلسفه استدلالي به كمال رسيده و هم به اشراق يا عرفان دست يافتهاند. وي افراد اين گروه را حكيم متأله ميخواند، و فيثاغورس و افلاطون، و در جهان اسلامي، شخص خودش را از آنان ميشمارد.
بالاي اين چهار گروه، سلسله آسماني يا موجودات روحاني عالم غيب قرار ميگيرد كه سردسته ايشان قطب يا امام است، كه هريك از افراد سلسفه مراتب روحاني به عنوان نمايندهاي از طرف او عمل ميكند.
اين موجودات روحاني به نوبه خود اسبابي هستند كه به وسيله آنها نفوس بشري اشراق ميشوند و در آخر كار با قطب اتحاد پيدا ميكنند.
از كلمات سهروردي كه ذكر شد معلوم ميشود كه حكمت اشراقي بر استدلال و كشف و شهود هر دو تكيه دارد، كه يكي از پرورش نيروهاي عقلي حاصل ميشود و ديگري از صفات نفس.
سهروردي، بنابرآنكه يكي از اين دو ملكه يا هردوتاي آنها رشد كرده باشد، كساني را كه در جستجوي معرفت هستند به چهار طبقه تقسيم ميكند:
1.آنان كه تازه نسبت به معرفت احساس عطش كرده و به راه جستجوي آن گام نهادهاند.
2.آنان كه به معرفت صوري واصل شده و در فلسفه استدلالي به كمال رسيدهاند، ولي از عرفان بيگانهاند. سهروردي، فارابي و ابنسينا را از اين دسته ميشمارد.
3.آنان كه اصلاً به صورتهاي استدلالي معرفت بيتوجهي نداشته، بلكه مانند حلاج و بسطامي و تستري به تصفيه نفس پرداختهاند، و به كشف و شهود و روشني دروني رسيدهاند.
4.آنان كه هم در فلسفه استدلالي به كمال رسيده و هم به اشراق يا عرفان دست يافتهاند. وي افراد اين گروه را حكيم متأله ميخواند، و فيثاغورس و افلاطون، و در جهان اسلامي، شخص خودش را از آنان ميشمارد.
بالاي اين چهار گروه، سلسله آسماني يا موجودات روحاني عالم غيب قرار ميگيرد كه سردسته ايشان قطب يا امام است، كه هريك از افراد سلسفه مراتب روحاني به عنوان نمايندهاي از طرف او عمل ميكند.
اين موجودات روحاني به نوبه خود اسبابي هستند كه به وسيله آنها نفوس بشري اشراق ميشوند و در آخر كار با قطب اتحاد پيدا ميكنند.