2022-07-07 11:29 AM
در واقع جدا شدن راههاي ميان دو تمدن خواهر خوانده مسيحيت و اسلام پس از قرن هفتم را ميتوان تا حد زيادي از راه نقشي كه فلسفه صرفاً استدلالي در هريك از اين دو تمدن داشته است توضيح داد.
در مشرق زمين، درنتيجه حملههاي غزالي و ديگران، همچون فخرالدين رازي، قدرت مذهب صرفاً استدلالي رو به نقصان نهاد و زمينه را براي گسترش عقايد اشراقي سهروردي و عرفان مكتب ابنعربي آماده ساخت.
ولي در مغرب زمين، ورود مذهب صرفاً استدلالي ارسطويي نقش كمتري در ويران كردن مكتب افلاطوني اوگوستيني قديم مبتني بر اشراق نداشت، و بالاخره عكسالعمل آن پيدا شدن يك شكل مكتب صرفاً استدلالي و طبيعي غير ديني بود كه در دوره رنسانس خود دژ مكتب مدرسي قرون وسطايي را ويران كرد.
در مشرق زمين، درنتيجه حملههاي غزالي و ديگران، همچون فخرالدين رازي، قدرت مذهب صرفاً استدلالي رو به نقصان نهاد و زمينه را براي گسترش عقايد اشراقي سهروردي و عرفان مكتب ابنعربي آماده ساخت.
ولي در مغرب زمين، ورود مذهب صرفاً استدلالي ارسطويي نقش كمتري در ويران كردن مكتب افلاطوني اوگوستيني قديم مبتني بر اشراق نداشت، و بالاخره عكسالعمل آن پيدا شدن يك شكل مكتب صرفاً استدلالي و طبيعي غير ديني بود كه در دوره رنسانس خود دژ مكتب مدرسي قرون وسطايي را ويران كرد.