امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
کمال عقل
#1
بسم الله الرحمن الرحیم


عن الرضا علیه السلام: انه سئل ما العقل؟

قال علیه السلام: التجرع للغصة، ومداهنة الاعداء، ومداراة الاصدقاء /
از امام رضاعلیه السلام سؤال شد: عقل چیست؟
حضرت فرمود: عقل  آن است که انسان غصه‏ها را فرو برد، - و گرفتاریهای زندگی را تحمل کند -
و با دشمنان بسازد، و با دوستان مدارا نماید.

در جایی فرمودند: "افضل العقل، معرفة الانسان نفسه
برترین درجه عقل، معرفت انسان به نفس خویش است."
Like پاسخ
#2
ده نشانه کمال عقل در روایت امام رضا (ع)


و در جای دیگری به این حقیقت اشاره کردند که: "
لا یتم عقل امرء مسلم حتی تکون فیه عشر خصال:

الخیر منه مأمول،
والشر منه مأمون،
یستکثر قلیل الخیر من غیره
ویستقل کثیرالخیر من نفسه،
لا یسأم من طلب الحوائج الیه،
ولا یمل من طلب العلم طول دهره،
الفقر فی الله احب الیه من الغنی،
والذل فی الله احب الیه من العز فی عدوه،
والخمول اشهی الیه من الشهرة،
ثم قال: العاشرة وما العاشرة:

قیل له: ماهی؟
قال (علیه السلام): لا یری احداً الا قال: هو خیر منی وأتقی.
انما الناس رجلان: رجل خیر منه واتقی ورجل شر منه وادنی. فاذا لقی الذی هو شر منه وادنی قال: لعل خیر هذا باطن وهو خیر له وخیری ظاهر وهو شرلی.
واذا رأی الذی هو خیر منه واتقی تواضع له لیلحق به. فاذا فعل ذلک فقد علا مجده وطاب خیره وحسن ذکره وساد اهل زمانه

امام هشتم علیه السلام فرمود: عقل هیچ مسلمانی به کمال نمی‏رسد مگر آنکه ده صفت در او یافت شود:
اول آن که مردم از وی همیشه امید خیر داشته باشند.
دوم این که از شرش در امان باشند.
سوم این که خیر دیگران در نظرش زیاد جلوه کند.
چهارم این که  خیر خودش را اندک شمارد.
پنجم این که اگر از وی هر حاجتی بخواهند، خسته نشود.
ششم این که در طول عمرش، از طلب علم ملول و دلتنگ نشود.
هفتم این که نیازمندی در رابطه با خدا، از ثروت در نزد او محبوبتر باشد.
هشتم  خواری در رابطه با خدا، از عزت به دست آوردن در نزد دشمنان خدا، نزد او گرامی‏تر باشد.
نهم این که  گمنامی نزد او لذت بخش‏تر از شهرت باشد.
سپس فرمود: امام صفت دهم و چه دهمی.

سؤال شد: آن چیست؟
فرمود: کسی را نبیند جز آنکه او را از خودش بهتر و باتقواتر بینگارد - با هر کس برخورد کرد، فرض کند آن کس بهتر و پرهیزکارتر از اوست-
زیرا در این مورد مردم دو دسته‏ اند: دسته‏ ای بهتر و باتقواتر از او و دسته‏ ای در مرتبه پایین‏تر قرار دارند.
هرگاه او ملاقات کند کسی را که از وی در مرتبه پایین‏تری است، با خود اندیشد که شاید این شخص در باطن از او بالاتر است و خود را کمتر از او ارزیابی کند - به خود گوید: خیر این شخص آشکار نیست و آن از برایش بهتر است و خیر من ظاهر است و این برایم شر است - ،
و اگر کسی که بهتر از اوست - بالاتر از خود - را مشاهده کرد، در برابرش تواضع کند تا به او ملحق شود - خود را به آن مرتبه برساند. -  هرگاه شخص به این درجه از کمال رسید، مقامی ارجمند یافته و خیرش همه جا را فرا خواهد گرفت و نام نیکش همه جا یاد می‏ شود، و برتر از اهل زمان خویش می‏گردد."
Like پاسخ


پرش به انجمن: