امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
کشکول
شیره فروش و حجاج

روزی حجاج بن یوسف ثقفی خونخوار (و وزیر عبدالملک بن مروان خلیفه عباسی در بازار گردشی می کرد. شیر فروشی را مشاهده کرد که با خود صحبت می کند. به گوشه ای ایستاد و به گفته هایش گوش داد که می گفت:
این شیر را می فروشم، در آمدش فلان مقدار خواهد شد. استفاده آن را با در آمدهای آینده روی هم می گذارم تا به قیمت گوسفندی برسد، یک میش تهیه می کنم هم از شیرش بهره می برم و بقیه در آمد آن سرمایه تازه ای می شود بعد از چند سال سرمایه داری خواهم شد و گاو و گوسفند و ملک خواهم داشت.
آنگاه دختر حجاج بن یوسف را خواستگاری می کنم، پس از ازدواج با او شخص با اهمیتی می شوم. اگر روزی دختر حجاج از اطاعتم سرپیچی کند با همین لگد چنان می زنم که دنده هایش خورد شود؛ همین که پایش را بلند کرد به ظرف شیر خورد و همه آن به زمین ریخت.
حجاج جلو آمد و به دو نفر از همراهانش دستور داد او را بخوابانند و صد تازیانه بر بدنش بزنند.
شیر فروش پرسید: برای چه مرا بی تقصیر می زنید؟! حجاج گفت: مگر نگفتی اگر دختر مرا می گرفتی چنان لگد می زدی که پهلویش بشکند، اینک به کیفر آن لگد باید صد تازیانه بخوری
Like پاسخ
عبدالملك گويد: ميان حضرت باقر  و فرزندان امام حسن مجتبی حرفی شد (و اختلاف وكدورتی پديد آمد) و اين جريان به گوش من رسيد،
 پس خدمت امام باقر شرفياب شدم و خواستم چيزی (در اين باره ) بگويم ،

حضرت فرمود: خاموش باش و ميان ماها وارد مشو كه حكايت ما و عموزادگانمان حكايت آن مردی است كه در بنی اسرائيل بود و دو دختر داشت پس يكی از آن دو دختر را به شخص ‍ زارعی شوهر داد و ديگری را به كوزه گری ،
روزی به ديدار دختران خود رفت و نخست به ديدن زن زارع رفت و از او پرسيد: حالتان چطور است ؟
گفت : شوهرم كشت زيادی كرده اگر خداوند بارانی از آسمان بفرستد، از همه بنی اسرائيل حالمان بهتر خواهد بود،
از آنجا به ديدن دختر ديگرش كه زن كوزه گر بود رفت و از او پرسيد: حال شما چطور است ؟
پاسخ داد: شوهرم كوزه زيادی ساخته اگر خدا از آسمان باران نبارد (كه كوزه های ما خشك شود) كسی در ميان بنی اسرائيل حالش بهتر از ما نخواهد بود.

آن مرد از نزد آن دختر بيرون آمد و می گفت : خدايا تو خدای هر دوی اينها هستی (خود دانی و خواهش مختلف ايندو) ما نيز چنين هستيم .


( همانطور كه آنمرد قضاوتی نكرد و كار هر دو دخترش را به خدا واگذار كرد ما هم هر دو از فرزندان پيغبريم و شما را نرسد كه در ميان ما قضاوت كنيد و به عنوان طرفداری به نفع يكطرف سخنی بگوئيد).
Like پاسخ


پرش به انجمن: