کـتاب
کتاب از ریشه کتب: اصل در ماده، تقرير (گزارش) نيت و مقصود و ثبيت آن در خارج، با اسباب مناسب است.
مانند: تثبيت علوم، دعاوی و عهود (پيمانها و اعتقادات قلبي) به وسيله حروف، كلمات و جملات. اين معناي متداولي است كه از ماده فهميده ميشود
پس ميگويند: اين مكتوب (نوشته شده) است، اين كتاب است و اين نوشته شد. پس در اصل، دو قيد لحاظ ميشود: اظهار و تثبيت. پس تثبيت به كتابت كلمات يا به وسيله حكم يا به وسيله تقدير و به طبيعت و ذات و يا به وسيله ضبط، جمع و نظم -به هرگونه كه باشد- است.
كَتَبَ عَلَی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ،
كه رحمت را بر خويشتن واجب گردانيده است
اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَی بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا،
منظور كتابت (نوشتن) بر نفس و تثبيت بر آن به وسيله كتابت طبيعي در ذات و به اقضاي ذاتش است.
وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُبِينٍ،
و[او] قرارگاه و محل مُردنش را میداند. همه [اينها] در كتابی روشن [ثبت] است
پس روشن شد كه كتاب، اعمّ از كتاب مادي و معنوي است و آن هر چيزي است كه اموري در آن ضبط، جمع و حفظ شوند؛ خواه مادي باشد يا معنوي.
كتاب؛ مصدر است و به منظور مبالغه به چيزي كه در آن نوشته ميشود، كتاب ميگويند؛ زيرا كتابت در آن مورد نظر است؛ گويا لوحي كه اين مطلب در آن نوشته شده، اصلاً لحاظ نميشود و كتابت (نوشتن) به صورت مكتوب (نوشته) تجلّي يافته و اين امري عُرفي است كه نظائر فراواني دارد. پس مصدر كتاب بر چيزي كه در خارج آشكار و متجلّي ميشود - بدون توجه به محلش- اطلاق ميشود. مانند: زيدٌ عدلٌ؛ يعني زيد عادل است. همينگونه است إطلاق كتاب، قرآن، فرقان، هدی و تبيان، بر آنچه كه بر پيامبر اكرم(ص) نازل شده؛
زيرا جهات كتابت، قرائت، فرق، هدايت و بيان در آنها مورد نظر است و تعبير به كتاب به تثبيت احكام، ثبوت مفاهيم، تحقق محتويات و مضامينش اشاره دارد؛ به گونهاي كه هيچ شكّي در آن راه نمي يابد.
کتاب از ریشه کتب: اصل در ماده، تقرير (گزارش) نيت و مقصود و ثبيت آن در خارج، با اسباب مناسب است.
مانند: تثبيت علوم، دعاوی و عهود (پيمانها و اعتقادات قلبي) به وسيله حروف، كلمات و جملات. اين معناي متداولي است كه از ماده فهميده ميشود
پس ميگويند: اين مكتوب (نوشته شده) است، اين كتاب است و اين نوشته شد. پس در اصل، دو قيد لحاظ ميشود: اظهار و تثبيت. پس تثبيت به كتابت كلمات يا به وسيله حكم يا به وسيله تقدير و به طبيعت و ذات و يا به وسيله ضبط، جمع و نظم -به هرگونه كه باشد- است.
كَتَبَ عَلَی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ،
كه رحمت را بر خويشتن واجب گردانيده است
اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَی بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا،
منظور كتابت (نوشتن) بر نفس و تثبيت بر آن به وسيله كتابت طبيعي در ذات و به اقضاي ذاتش است.
وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُبِينٍ،
و[او] قرارگاه و محل مُردنش را میداند. همه [اينها] در كتابی روشن [ثبت] است
پس روشن شد كه كتاب، اعمّ از كتاب مادي و معنوي است و آن هر چيزي است كه اموري در آن ضبط، جمع و حفظ شوند؛ خواه مادي باشد يا معنوي.
كتاب؛ مصدر است و به منظور مبالغه به چيزي كه در آن نوشته ميشود، كتاب ميگويند؛ زيرا كتابت در آن مورد نظر است؛ گويا لوحي كه اين مطلب در آن نوشته شده، اصلاً لحاظ نميشود و كتابت (نوشتن) به صورت مكتوب (نوشته) تجلّي يافته و اين امري عُرفي است كه نظائر فراواني دارد. پس مصدر كتاب بر چيزي كه در خارج آشكار و متجلّي ميشود - بدون توجه به محلش- اطلاق ميشود. مانند: زيدٌ عدلٌ؛ يعني زيد عادل است. همينگونه است إطلاق كتاب، قرآن، فرقان، هدی و تبيان، بر آنچه كه بر پيامبر اكرم(ص) نازل شده؛
زيرا جهات كتابت، قرائت، فرق، هدايت و بيان در آنها مورد نظر است و تعبير به كتاب به تثبيت احكام، ثبوت مفاهيم، تحقق محتويات و مضامينش اشاره دارد؛ به گونهاي كه هيچ شكّي در آن راه نمي يابد.