2022-11-16 01:54 PM
شخصی به ملاقات پیامبر(ص) آمد و تنش میلرزید.
حضرتشان به او فرمود: چرا از من هراس داری؟! من پادشاه نیستم!
من پسر زنى از قریش هستم که گوشت را در آفتاب خشک کرده و مى خورد
امام حسین(ع) از امیرمؤمنان علی(ع): درباره نشستن پیامبر (ص) پرسش کردم فرمود: «پیامبر خدا نشست و برخاست نمی کرد مگر آن که ذکر بر لب داشت. و جایی را به خود اختصاص نمی داد و از این کار باز می داشت و هرگاه نزد جماعتی می رفت، در جایی می نشست که مجلس به او تمام می شد (آخر مجلس) و به این کار فرمان می داد
من أحبّ أن يتمثّلَ لَهُ الرجالُ بين يَدَيهِ قِياما فَلْيَتَبَوّأ مَقْعَدَهُ مِنَ النّارِ
هر كس دوست داشته باشد كه مردان در برابر او دست به سينه بِاستند جايگاهش آتش است .
ابوامامه مىگوید: پیامبر خدا(ص) در حالیکه تکیه به عصا داشت بیرون آمد، ما نیز به احترام او بلند شدیم،
آنحضرت(ص) فرمود: «مانند عجمها از جا بلند نشوید، و آنطور، تعظیم نکنید»
پیامبر خدا میان یارانش(طوری) می نشست (که اگر) فرد ناآشنا می آمد، نمی فهمید که کدام پیامبر است، تا این که می پرسید(تا اورا بشناسد). از پیامبر درخواست کردیم که [اجازه دهد] جایگاهی برای او درست کنیم تا اگرناآشنایی آمد، او را بشناسد. بدین ترتیب سکوئی از گِل برای او ساختیم که بر آن می نشست و مادر دوسویش می نشستیم».
هرگاه به گروهی می پیوست، در جائی می نشست که مجلس به او تمام می شد(نخستین جای خالی و آخرمجلس) و به دیگران نیز دستور می داد که چنین کنند».
آن حضرت نه تنها طرز نشستن در مجلس را به یاران نیز آموزش می داد، بلکه خود نیز به گفته های خود عمل می کرد. چنان که وقتی از علی(ع) از چگونگی نشستن پیامبر (ص) پس از ورود به مجلس سؤال شد،
آن حضرت فرمود: هرگاه به گروهی می پیوست، در جائی می نشست که مجلس به او تمام می شد(نخستین جای خالی وآخر مجلس) و به دیگران نیز دستور می داد که چنین کنند
وقتی پیامبر وارد مجلس می شد، مردم بر می خاستند، پیامبر می فرمود: بلند نشوید، ولی می فرمود: تفسَّحُوا (جا باز کنید).
همچنین نقل شده است که پیامبر (ص) در مسجد تنها نشسته بود، مردی وارد شد. پیامبر به خاطر او خود را کنار کشید. آن مرد گفت: ای پیامبر خدا! جا که هست.
فرمود: «حق مسلمان بر مسلمان این است که چون دید او می خواهد کنارش بنشیند، به خاطر او خود را کنار بکشد.
حضرتشان به او فرمود: چرا از من هراس داری؟! من پادشاه نیستم!
من پسر زنى از قریش هستم که گوشت را در آفتاب خشک کرده و مى خورد
امام حسین(ع) از امیرمؤمنان علی(ع): درباره نشستن پیامبر (ص) پرسش کردم فرمود: «پیامبر خدا نشست و برخاست نمی کرد مگر آن که ذکر بر لب داشت. و جایی را به خود اختصاص نمی داد و از این کار باز می داشت و هرگاه نزد جماعتی می رفت، در جایی می نشست که مجلس به او تمام می شد (آخر مجلس) و به این کار فرمان می داد
من أحبّ أن يتمثّلَ لَهُ الرجالُ بين يَدَيهِ قِياما فَلْيَتَبَوّأ مَقْعَدَهُ مِنَ النّارِ
هر كس دوست داشته باشد كه مردان در برابر او دست به سينه بِاستند جايگاهش آتش است .
ابوامامه مىگوید: پیامبر خدا(ص) در حالیکه تکیه به عصا داشت بیرون آمد، ما نیز به احترام او بلند شدیم،
آنحضرت(ص) فرمود: «مانند عجمها از جا بلند نشوید، و آنطور، تعظیم نکنید»
پیامبر خدا میان یارانش(طوری) می نشست (که اگر) فرد ناآشنا می آمد، نمی فهمید که کدام پیامبر است، تا این که می پرسید(تا اورا بشناسد). از پیامبر درخواست کردیم که [اجازه دهد] جایگاهی برای او درست کنیم تا اگرناآشنایی آمد، او را بشناسد. بدین ترتیب سکوئی از گِل برای او ساختیم که بر آن می نشست و مادر دوسویش می نشستیم».
هرگاه به گروهی می پیوست، در جائی می نشست که مجلس به او تمام می شد(نخستین جای خالی و آخرمجلس) و به دیگران نیز دستور می داد که چنین کنند».
آن حضرت نه تنها طرز نشستن در مجلس را به یاران نیز آموزش می داد، بلکه خود نیز به گفته های خود عمل می کرد. چنان که وقتی از علی(ع) از چگونگی نشستن پیامبر (ص) پس از ورود به مجلس سؤال شد،
آن حضرت فرمود: هرگاه به گروهی می پیوست، در جائی می نشست که مجلس به او تمام می شد(نخستین جای خالی وآخر مجلس) و به دیگران نیز دستور می داد که چنین کنند
وقتی پیامبر وارد مجلس می شد، مردم بر می خاستند، پیامبر می فرمود: بلند نشوید، ولی می فرمود: تفسَّحُوا (جا باز کنید).
همچنین نقل شده است که پیامبر (ص) در مسجد تنها نشسته بود، مردی وارد شد. پیامبر به خاطر او خود را کنار کشید. آن مرد گفت: ای پیامبر خدا! جا که هست.
فرمود: «حق مسلمان بر مسلمان این است که چون دید او می خواهد کنارش بنشیند، به خاطر او خود را کنار بکشد.