2022-07-12 11:24 PM
با توجه به نسبت ما با خدا، وقتی به ذات خود بیندیشیم و هویت تعلقی خود را در نظر آوریم، به نیستی خود پی میبریم و اینجا است که هستی ما به عنوان عطای الهی به ظهور میآید به همان معنایی که جناب عطّار میفرماید:
نیست شو تا هستیات از پی رسد تا تو هستی، هستْ در تو کی رسد
این نحوه «وجود» و «هستی» که انسان از هستی خود آزاد است و به هستی خدا در عالَم حاضر است، انسان را به یک معنا بیتعیّن میکند و همچون آینه، تنها قدرت آشکارکردن کمالات الهی را دارد و لذا جناب مولوی فرمود:
آینه هستی چه باشد؟ نیستی نیستی بَر، گر تو ابله نیستی
نتیجه این نوع نیستی، هستیِ دیگری است که همان هستی غنیّ مطلق است و در دل این هستی که با نیستی به ظهور میآید، انسان منشأ خیررساندن به سایرین میشود و وجودش بسط مییابد و لذا جناب مولوی فرمود:
هستی اندر نیستی بتوان نمود مالداران بر فقیر آرند جود
وقتی انسان با امکان ذاتی خود که فقیر إلی الله است به سوی خداوند رفت، خداوند به پیش انسان میآید و انسان آنچنان از حضور خداوند بهرهمند میشود که میخواهد همه انسانها را از خود بهره مند کند و مگر زندگی جز این است؟ پس جستجوی زندگی در آن نیستی است که جناب مولوی متذکر شدند و ما به همان اندازه که «نیستیم»، «هستیم». زیرا انسان بخشی از میدان نیستی است و انسانهای اصیل با نیستی خود که عبودیت حضرت حق است، ارتباط دارند و این عطای پیامبر خدا«صلواتاللهعلیهوآله» به بشریت است.
نیست شو تا هستیات از پی رسد تا تو هستی، هستْ در تو کی رسد
این نحوه «وجود» و «هستی» که انسان از هستی خود آزاد است و به هستی خدا در عالَم حاضر است، انسان را به یک معنا بیتعیّن میکند و همچون آینه، تنها قدرت آشکارکردن کمالات الهی را دارد و لذا جناب مولوی فرمود:
آینه هستی چه باشد؟ نیستی نیستی بَر، گر تو ابله نیستی
نتیجه این نوع نیستی، هستیِ دیگری است که همان هستی غنیّ مطلق است و در دل این هستی که با نیستی به ظهور میآید، انسان منشأ خیررساندن به سایرین میشود و وجودش بسط مییابد و لذا جناب مولوی فرمود:
هستی اندر نیستی بتوان نمود مالداران بر فقیر آرند جود
وقتی انسان با امکان ذاتی خود که فقیر إلی الله است به سوی خداوند رفت، خداوند به پیش انسان میآید و انسان آنچنان از حضور خداوند بهرهمند میشود که میخواهد همه انسانها را از خود بهره مند کند و مگر زندگی جز این است؟ پس جستجوی زندگی در آن نیستی است که جناب مولوی متذکر شدند و ما به همان اندازه که «نیستیم»، «هستیم». زیرا انسان بخشی از میدان نیستی است و انسانهای اصیل با نیستی خود که عبودیت حضرت حق است، ارتباط دارند و این عطای پیامبر خدا«صلواتاللهعلیهوآله» به بشریت است.