يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ
پسراني بهشتي كه همواره و تا ابد به همان شكل باقياند و گذشت زمان برآنها اثري نميگذارد، برپيرامون مقربين به عنوان نهايت خدمتگزاري در رفت و آمدند.
آن ولدان جاودانه، صورت قواي روحاني نفس آنهاست.
قوايي كه در راه خدا به كار بردند و آن قوا را به جنبه معنوي كشاندند.
اينها با همتهاي بلند خود تختهايي از بينش توحيدي ساختند كه بتوانند افقهاي دور را بنگرند
و در راستاي چنين زندگي، وِلداني را براي خود ايجاد نمودند كه در راستاي چنين حياتي تا ابد در خدمت آنها باشند.
✍️
همين طور كه در دنيا قواي نفس خود را به خدمت اهداف معنوي خود كشاندند، و ساير انسانها نيز اگر در خدمت مقربينِ روزگار خود قرار گيرند،
استعداد و توان خود را از هدر رفتن نجات دادهاند و قواي روحاني خود را تا ابد در خدمت خود ميآورند.
بِأَكْوابٍ وَ أَبارِيقَ وَ كَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ
با تُنگها و كاسههايي كه همه از شراب مَعين و جاري پر است.
با شرابهاي معنوي كه حاصل اراده و معرفت و محبت و عشق و حكمت و علم است
و همه را با عقايد صحيح براي جان خود بهوجود آوردند و حالا آنها صورت شراب دارند
✅و اينها صورت جنبههاي «حالي» مقربين است و نه جنبه «فكري» آنها.
«لا يُصَدَّعُونَ عَنْها وَ لا يُنْزِفُونَ
كه با نوشيدن آن تنگها و ظرفها نه دچار سردرد ميشوند، و نه در عيني كه مست ميشوند، عقلشان را از دست ميدهند.
چون آن شرابها را با نيت الهي و يقين معنوي براي خود به دست آوردهاند و سراسر آنها لذت است بدون هيچ دردي، و از جنس جان و نيت خودشان است و در آن شرايط، حالِ معنوي برآنها غلبه ميكند.
✍️و از اين جهت كه مستي ميآورد، حالت و صورت شراب دارد
✅آن ميّ كه در آنجاست حقيقت، نه مجاز است
مثل لذت خنكيِ يقين.
پسراني بهشتي كه همواره و تا ابد به همان شكل باقياند و گذشت زمان برآنها اثري نميگذارد، برپيرامون مقربين به عنوان نهايت خدمتگزاري در رفت و آمدند.
آن ولدان جاودانه، صورت قواي روحاني نفس آنهاست.
قوايي كه در راه خدا به كار بردند و آن قوا را به جنبه معنوي كشاندند.
اينها با همتهاي بلند خود تختهايي از بينش توحيدي ساختند كه بتوانند افقهاي دور را بنگرند
و در راستاي چنين زندگي، وِلداني را براي خود ايجاد نمودند كه در راستاي چنين حياتي تا ابد در خدمت آنها باشند.
✍️
همين طور كه در دنيا قواي نفس خود را به خدمت اهداف معنوي خود كشاندند، و ساير انسانها نيز اگر در خدمت مقربينِ روزگار خود قرار گيرند،
استعداد و توان خود را از هدر رفتن نجات دادهاند و قواي روحاني خود را تا ابد در خدمت خود ميآورند.
بِأَكْوابٍ وَ أَبارِيقَ وَ كَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ
با تُنگها و كاسههايي كه همه از شراب مَعين و جاري پر است.
با شرابهاي معنوي كه حاصل اراده و معرفت و محبت و عشق و حكمت و علم است
و همه را با عقايد صحيح براي جان خود بهوجود آوردند و حالا آنها صورت شراب دارند
✅و اينها صورت جنبههاي «حالي» مقربين است و نه جنبه «فكري» آنها.
«لا يُصَدَّعُونَ عَنْها وَ لا يُنْزِفُونَ
كه با نوشيدن آن تنگها و ظرفها نه دچار سردرد ميشوند، و نه در عيني كه مست ميشوند، عقلشان را از دست ميدهند.
چون آن شرابها را با نيت الهي و يقين معنوي براي خود به دست آوردهاند و سراسر آنها لذت است بدون هيچ دردي، و از جنس جان و نيت خودشان است و در آن شرايط، حالِ معنوي برآنها غلبه ميكند.
✍️و از اين جهت كه مستي ميآورد، حالت و صورت شراب دارد
✅آن ميّ كه در آنجاست حقيقت، نه مجاز است
مثل لذت خنكيِ يقين.