2022-07-12 11:17 PM
او را قریب 2 ماه نگه داشتند و یک پرونده قطورى برایش درست کردند، مىگویند: کسى که مىخواست پرونده را حمل کند از سنگینى مشکل بود؛ اینقدر سنگین بود که چنین و چنان و چنان.
آنقدر در زندان او را شکنجه دادند و بدنش را با تریموس و دستگاههاى خودشان سوزاندند که مىگویند تمام بدنش سوخته شده بود، بطورى که آن طیّب بلند بالا و پهلوان شده بود مثلًا یک آدم مریضِ لاغر ضعیف. و بالاخره گفت من نمىکنم، من تهمت نمىزنم.
واقعاً انسان باید از اینها درس عبرت بگیرد که خداوند در میان این افراد هم چنین کسانى درست مىکند.
طیّب یک آدمى بود که شما هر گناهى که فرض کنید او درجه یکش را انجام مىداد، امّا به اینجا که رسید گفت: من به سیّد تهمت نمىزنم. آن هم حالا آیة الله خمینى عالم است، مرجع است چه و چه، اینها را نمىفهمید، فقط مىگفت: من پول نگرفتهام تهمت نمىزنم، امضاء نمىکنم.
بله خلاصه این دو نفر را هم اعدام کردند. و من واقعاً راجع به این طیّب بخصوص خیلى متأثرم؛ ولى یک لاتى مثل طیّب بیاید از همه چیز بگذرد؛ از طاق نصرتهایش بگذرد، از رفقایش بگذرد، از روضه خوانیهایش بگذرد، از گاو کشتنها، از آن ریاستها، که مثل یک سلطنت بود، از همه اینها بگذرد، و حاضر بشود که بدنش را تکّه تکّه کنند، و بعد هم اعدام کنند؛ آرى اینها جاى عبرت براى همگان است.
اینها واقعاً افراد قابلى هستند که اگر تربیت بشوند، خیلى در شرع داراى قیمتند، نه مقدّس مآبها. و اگر همین طیّب مثلًا از کوچکى در دست أمیر المؤمنین تربیت شده بود از کجا که مثل مالک اشتر نبود؛
ولى از اوّل یک بچّه اى بود، پدر و مادر او را توى قهوه خانه بزرگ کردند نه درس و نه تربیتى، نه مسجدى و نه موعظهاى همینطور؛ و بعد هم آمده در همان رشته خودش، و حالا شده طیّب.
علامه تهرانی
-------
روحش شاد
آنقدر در زندان او را شکنجه دادند و بدنش را با تریموس و دستگاههاى خودشان سوزاندند که مىگویند تمام بدنش سوخته شده بود، بطورى که آن طیّب بلند بالا و پهلوان شده بود مثلًا یک آدم مریضِ لاغر ضعیف. و بالاخره گفت من نمىکنم، من تهمت نمىزنم.
واقعاً انسان باید از اینها درس عبرت بگیرد که خداوند در میان این افراد هم چنین کسانى درست مىکند.
طیّب یک آدمى بود که شما هر گناهى که فرض کنید او درجه یکش را انجام مىداد، امّا به اینجا که رسید گفت: من به سیّد تهمت نمىزنم. آن هم حالا آیة الله خمینى عالم است، مرجع است چه و چه، اینها را نمىفهمید، فقط مىگفت: من پول نگرفتهام تهمت نمىزنم، امضاء نمىکنم.
بله خلاصه این دو نفر را هم اعدام کردند. و من واقعاً راجع به این طیّب بخصوص خیلى متأثرم؛ ولى یک لاتى مثل طیّب بیاید از همه چیز بگذرد؛ از طاق نصرتهایش بگذرد، از رفقایش بگذرد، از روضه خوانیهایش بگذرد، از گاو کشتنها، از آن ریاستها، که مثل یک سلطنت بود، از همه اینها بگذرد، و حاضر بشود که بدنش را تکّه تکّه کنند، و بعد هم اعدام کنند؛ آرى اینها جاى عبرت براى همگان است.
اینها واقعاً افراد قابلى هستند که اگر تربیت بشوند، خیلى در شرع داراى قیمتند، نه مقدّس مآبها. و اگر همین طیّب مثلًا از کوچکى در دست أمیر المؤمنین تربیت شده بود از کجا که مثل مالک اشتر نبود؛
ولى از اوّل یک بچّه اى بود، پدر و مادر او را توى قهوه خانه بزرگ کردند نه درس و نه تربیتى، نه مسجدى و نه موعظهاى همینطور؛ و بعد هم آمده در همان رشته خودش، و حالا شده طیّب.
علامه تهرانی
-------
روحش شاد